سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر چی تو بخوای
 
نوشته شده در تاریخ جمعه 89/3/28 توسط مایسا | نظر

بچه ها ار کنید خیلی مهمه حتما این آپ رو بخونید

در اقدامی عجیب ، مترجم گوگل کلمه "خلیج فارس" را صرفا خلیج ترجمه می کند!

به آدرس زیر رفته
http://translate. google.com/ #fa%7cen. ..A7%D8%B1% D8%B3
 

سپس روی لینک

Contribute a better translation
کلیک کنید و در آن کلمه صحیح یعنی
Persian Gulf
را وارد نمایید
 

این نکته را به سایر دوستان نیز می توانید اطلاع رسانی کنید که بدانند ایرانی هیچ گاه از حق خود کوتاه نمی آید.

 


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/3/19 توسط مایسا | نظر

هر شب ما خواب می بینیم ولی تعداد کمی از آن ها در خاطر ما باقی می ماند . این خواب هایی که حتی بعد از دیدن در خواب در خاطر ما می ماند ممکن است خوش آیند یا خوفناک باشد حالا من در این آپ برای شما تعبیر برخی از این به اصطلاح کابوس ها رو می گذارم

هر کسی خواب و رویا می‌بیند و گاهی هم اینها شبیه کابوس هستند چه پس از خواب به یاد بیاوریم و چه به یاد نیاوریم. محققین دریافته اند که اکثر کابوسها و خوابهایی که افراد می‌بینند شبیه هم بوده و تعابیر مشترک دارند. در اینجا رایجترین خوابها و کابوسهای بین مردم را که از سوی موسسه جهانی تحقیقات خواب منتشر شده، مرور می‌کنیم.

?.خرابی اتومبیل و هر نوع وسیله نقلیه

در این نوع از خواب دیدن، شما در کنار و یا در داخل یک نوع اتومبیل یا هر نوع وسیله نقلیه دیگری که از کنترل خارج شده و یا هر نوع مشکل دیگری برایش پیش آمده (در حین حرکت) هستید. برای مثال شاید ترمزها بریده باشند، کنترل فرمان از دستتان خارج شده باشد و یا اینکه رودرروی یک صخره بوده یا حتی با آن تصادف کرده اید. شما می‌توانید راننده و یا سرنشین یا در کنار اتومبیل باشید. این نوع خواب فقط برای افرادی که راننده هستند یا رانندگی یاد دارند اتفاق نمی‌افتد بلکه برای همه ممکن است اتفاق بیفتد.
تعبیر : این نوع خواب معمولا نشان دهنده یک نوع احساس ضعف و ناتوانی در برابر مساله ای در زندگی بوده و یا اینکه شما به زودی تصادف خواهید کرد !


? .دستگاه های معیوب

در کابوس دستگاههای معیوب، شما تلاش بر این دارید که با دستگاهی که خراب یا معیوب است کار کرده و کنترل آنرا بدست بگیرید و گاهی شاید این دستگاه یا وسیله کار کند ولی نتیجه مورد انتظار شما را ندهد. بیشتر حالتهای این نوع خواب، کار با تلفن است که شامل شماره گیری اشتباه، قطع شدن ارتباط تلفنی، ناتوانی در شماره گیری و همچنین مشکلات متعدد در زمینه کار با اینترنت و هرچیزی نظیر اینترنت است. همچنین ممکن است شما با یک دستگاه داغون و بهم ریخته روبرو شوید(عکس).

تعبیر : شما احساس دوری از حقیقت و واقعیت را داشته و یا اینکه یک قسمت از بدن یا فکر شما آنطور که باید کار نمی‌کند همچنین در مواقعی که در مورد ارتباط برقرار کردن با دیگران دچار مشکل شویم، ممکن است دچار اینگونه خواب شویم.

? . گم شدن و در بند افتادن (زندانی شدن)

گم شدن در خواب نمایانگر تضاد در تصمیم گیری در مورد پاسخ به یکی از فرایندهای زندگی روزمره است. در این نوع کابوس شما در تلاش برای پیدا کردن راهی در یک منطقه وسیع، باغ و بیابان، خیابانهای شهر، ساختمانهای بزرگ و هر چیز دیگری شبیه به اینهاست حالت دیگر این خواب هم گرفتار و گیر افتادن در زندان، تار عنکبوت، اسیر شدن در قبر و کلا عدم توانایی در حرکت و آزاد شدن است.
تعبیر : این نوع کابوس نشانگر عدم توانایی در تصمیم گیری و انتخاب راه درست و بین دوراهی ماندن است.

? . به دنبال وسیله نقلیه عمومی‌دویدن

در این نوع رویا شما در تقلا برای رسیدن یا سوار شدن به اتوبوس، قطار، هواپیما و … می‌باشید اما به آن نرسیده یا در یک لحظه ناپدید میشود. جدای از احساس ترس در این نوع خواب شما احساس نا امیدی و شکست خوردگی می‌کنید همچنین نوع دیگر این خواب این است که شما برای شرکت در یک برنامه مهم مثلا مسابقه ورزشی دیر رسیده و آنرا از دست داده اید که البته نوع اول رایج تر است.
تعبیر : از دست دادن شانس یا موقعیتی خوب در زندگی، مثلا شغل خوب یا خانه مناسب و همچنین تقلا و تلاش برای گرفتن تصمیم مناسب برای ایجاد موقعیتی مناسب در زندگی از تعبیرهای این نوع خواب است.

? .رد شدن در امتحان

این خواب معمولا برای کسانی که مدتی از مدرسه اخراج شده و یا ترک تحصیل نموده اند اتفاق می‌افتد. در این نوع خواب شما به حالات و شرایط مختلف از شرکت در یک امتحان منع شده و یا شانس قبول شدن در آنرا از دست می‌دهید. مثلا دیر به جلسه می‌رسید، توانایی پاسخ به سوالات را ندارید، مداد و قلم به همراه ندارید و … .
تعبیر : این نوع رویا نشانگر آن است که شما احساس قرار گرفتن در حیطه آزمایش در زندگی واقعی خود را دارید. ولی آمادگی موفقیت در این آزمایش را نداشته و یا در حال انجام عملی اشتباه هستید.

? . مرگ و مریضی

در این نوع کابوس شما خودتان یا یکی از افرادی که خیلی دوستش دارید را در حالت مریضی، جراحت و یا مرگ می‌بینید. این نوع رویا معمولا با خوابی آرام همراه است که بیشتر به خاطر مریضی و عدم سلامتی جسمی‌بوجود می‌آید. در حالتی که در زندگی واقعی مریض هستید اگر از لحاظ روحی نیز مریض بوده و یا ترس از مریضی داشته باشید نیر ممکن است از این نوع رویا ببینید. همچنین در این نوع خواب ممکن است کسی را درحال وصیت کردن ببینید.
تعبیر :
الف )مرگ : دراز شدن عمر، قطع رابطه با فرد دیده شده یا از دست دادن وی.
ب ) مریضی : احتمال وجود خطر برای فرد دیده شده، آرزوی قطع رابطه با وی

? .تعقیب و گریز

خواب دیدن اینکه عده ای یا شخصی به دنبال شماست می‌تواند تجربه ای بسیار خوفناک باشد. فرد تعقیب کننده معمولا یا موجودی وحشتناک است و یا انسانی ترسناک و همچنین حیوانات مختلف. جالب اینجاست که این نوع کابوس بیشترین آمار را در بین کابوسهای دیگر دارا می‌باشد.
تعبیر : معنی این نوع کابوس این است که شما در زندگی واقعی از موضوعی ترسیده و یا احساس وحشت می‌کنید. همچنین این نوع خواب به واسطه یک موضوع مهیب و تاثیر گذار (منفی) که قبلا در زندگی برایتان پیش آمده دیده می‌شود.
راه درمان : اینکه از خودتان بپرسید چه کسی یا چه چیزی در زندگی برای من ترسناک بوده و مانند یک غول بی شاخ و دم نمایانگر می‌شود؟ مثلا بعضی افراد پاس کردن چکهایشان مانند غولی بی شاخ و دم ایجاد وحشت برایشان می‌کند! یا بعضی دیگر قطع شدن ارتباط اینترنت به واسطه قطع شدن کابل ته دریا!

?. دندان !

دندان در خواب دیدن از خوابهای بسیار رایج است که بعضی اوقات می‌بینید که دهان خود را باز کرده و دندانهایتان یکی یکی شروع به افتادن می‌کند. (البته این می‌تواند به دلیل مشکلات دندان بوده و یا هرچیزی که به دهان و دندان مربوط می‌باشد.) همچنین می‌بینید که یکی از دندانها دچار مشکل شده و لق است که کلاً این نوع خواب پریشان بوده و نیز خود پریشان کننده است ولی باز هم معنی و تعبیر دارد.
تعبیر : رایجترین تعبیر ممکن این است که از اینکه فردی منزوی و غیر قابل نفوذ در مردم باشید می‌ترسید. تعبیری دیگر این است که احساس شرم و خجالت و عدم توانایی در ایجاد تعاملات اجتماعی بر شما غلبه کرده است.

?. عریان بودن

در این نوع خواب شما می‌بینید که عریان یا نیمه عریان هستید و یا اینکه لباس نا مناسبی به تن دارید. (مثلا در محل کار پیژامه پوشیده‌اید) بیشتر شما باعث جلب نظر فرد یا افراد دیگر می‌شوید. این نوع خواب معمولا نتیجه خجالت و شرم و حیاست ولی معنی آزادی عمل در مورد مسائل مختلف را نیز می‌دهد.
تعبیر : این رویا نتیج? احساس بی پناهی، آسیب پذیری و ترس از اینکه دیگران از آنچه که نباید در مورد شما بدانند ولی مطلع هستند (مانند مسائل بسیار شخصی و اسرار) سرچشمه میگیرد. نکته قابل توجه این است که این خواب بیشتر توسط افرادی که درگیر مسائل عروسی و ازدواج هستند دیده می‌شود.

??. سقوط کردن و افتادن

احتمالاً همه ما تجربه سقوط و افتادن در خواب را داشته ایم و در بیشتر مواقع پس از سقوط و افتادن (از بلندی) مرده ایم. همچنین شاید در هوا معلق شده و بسیار وحشت کرده باشیم و یا اینکه در آب غرق شده باشیم.
تعبیر : این رویا معمولا در مواقعی دیده می‌شود که ما احساس خطر و ناامنی در زندگی کرده و یا ترس از عدم وجود پشتیبانی دیگران وجود ما را فرا گرفته. شاید هم بر روی موضوعی بسیار تمرکز کرده و پس از فکر بسیار خود را در برابر آن موضوع تسلیم کرده و منصرف از انجام آن شده ایم.
راه درمان : اگر این نوع خواب ما را اذیت کرده و بیشتر اوقات با آن شب را به روز می‌رسانیم بهتر است موقعیت کنونی خود را ارزیابی کرده و مسئله ای را که اینقدر فکر ما را مشغول کرده را باز کرده و زوایای مختلف آنرا یک به یک حل نماییم.
با امید دیدن خواب های خوب و خوش آیند


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/3/5 توسط مایسا | نظر

پیشنهاد می کنم حوصله کنین و تا آخرش بخونین

دعاهای زیر از کتاب سومین جشنواره بین‌المللی "دستهای کوچک دعا" است. این جشنواره سه سال است که در تبریز برگزار می‌شود و دعاهای بچه‌های دنیا را جمع ‌آوری می‌کند و برگزیدگان را به تبریز دعوت و به آنها جایزه می‌دهد. دعاهایی که می‌خوانید از بچه‌های ایران است. لطفاً آمین بگوئید:

 

آرزو دارم سر آمپول‌ها نرم باشد! (تاده نظر‌بیگیان / ? ساله)

خدای مهربانم! من در سال جدید از شما می‌خواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ? ساله)

بسم الله الرحمن الرحیم. خدایا! از تو می‌خواهم که برادرم به سربازی برود و آن را تمام کند. آخه او سرباز فراری است. مادرم هی غصه می‌خورد و می‌گوید کی کارت پایان خدمت می‌گیری؟ (حسن ترک / 8 ساله)

ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا می‌کنم. از تو می‌خواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاه‌ها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را می‌خواهم می‌گوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله)

خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! (سوسن خاطری / 9 ساله)

خدایا! یک جوری کن یک روز پدرم من را به مسجد ببرد. (کیانمهر ره‌گوی / 7 ساله)

خدای عزیزم! در سال جدید کمک کن تا مادربزرگم دوباره دندان دربیاورد آخر او دندان مصنوعی دارد! (الناز جهانگیری / 10 ساله)

آرزوی من این است که ای کاش مامان و بابام عیدی من را از من نگیرند. آنها هر سال عیدی‌هایی را که من جمع می‌کنم از من می‌گیرند و به بچه‌ آنهایی می‌دهند که به من عیدی می‌دهند! (سحر آذریان / ? ساله)

ای خدا! کاش همه مادرها مثل قدیم خودشان نان بپزند من مجبور نباشم در صف نان بایستم! (شاهین روحی / 11 ساله)

خدایا! کاری کن وقتی آدم‌ها می‌خوان دروغ بگن یادشون بره! (پویا گلپر / 10 ساله)

خدا جون! تو که اینقدر بزرگ هستی چطوری میای خونه ما؟ دعا می‌کنم در سال جدید به این سؤالم جواب بدی! (پیمان زارعی / 10 ساله)

خدایا! یک برادر تپل به من بده!! (زهره صبورنژاد / 7 ساله)

ای خدا! کاری کن که دزدان کور شوند ممنونم! (صادق بیگ زاده / 11 ساله)

خدایا! در این لحظه زیبا و عزیز از تو می‌خواهم که به پدر و مادر همه بچه‌های تالاسمی پول عطا کنی تا همه ما بتوانیم داروی "اکس جید" را بخیریم و از درد و عذاب سوزن در شبها رها شویم و در خواب شبانه‌یمان مانند بچه‌های سالم پروانه بگیریم و از کابوس سوزن رها شویم... (مهسا فرجی / 11 ساله)

دلم می‌خواهد حتی اگر شوهر کنم خمیر دندان ژله‌ای بزنم! (روشنک روزبهانی / 8 ساله)

خدایا! شفای مریض‌ها را بده هم چنین شفای من را نیز بده تا مثل همه بازی کنم و هیچ‌کس نگران من نباشد و برای قبول شدن دعا 600 عدد صلوات گفتم ان شاء الله خدا حوصله داشته باشد و شفای همه ما را بدهد. الهی آمین. (مهدی اصلانی / 11 ساله)

خدایا! دست شما درد نکند ما شما را خیلی دوست داریم! (مینا امیری / 8 ساله)

خدایا! تمام بچه‌های کلاسمان زن داداش دارند از تو می‌خواهم مرا زن دادش دار کنی! (زهرا فراهانی / 11 ساله)

ای خدای مهربان! من سالهاست آرزو دارم که پدرم یک توپ برایم بخرد اما پدرم بدلیل مشکلات نتوانسته بخرد. مطمئن هستم من امسال به آرزوی خودم می‌رسم. خدایا دعای مرا قبول کن... (رضا رضائی طومار آغاج / 13 ساله)

ای خدای مهربان! من رستم دستان را خیلی دوست دارم از تو خواهش می‌کنم کاری کنی که شبی او را در خواب ببینم! (شایان نوری / 9 ساله)

خدایا ماهی مرا زنده نگه دار و اگر مرد پیش خودت نگه دار و ایشالله من بتوانم خدا را بوس کنم و معلم‌مان هم مرا بوس کند!! (امیرحسام سلیمی / 6 ساله)

خدیا! دعا می‌کنم که در دنیا یک جاروبرقی بزرگ اختراع شود تا دیگر رفتگران خسته نشوند! (فاطمه یارمحمدی / 11 ساله)

ای خدا! من بعضی وقت‌ها یادم می‌رود به یاد تو باشم ولی خدایا کاش تو همیشه به یاد من بیوفتی و یادت نرود! (شقایق شوقی / 9 ساله)

خدای عزیزم! سلام. من پارسال با دوستم در خونه‌ها را می‌زدیم و فرار می‌کردیم. خدایا منو ببخش و اگه مُردم بخاطر این کار منو به جهنم نبر چون من امسال دیگه این کار رو نمی‌کنم! (دلنیا عبدی‌پور / 10 ساله)

آرزو دارم بجای این که من به مدرسه بروم مادر و پدرم به مدرسه بروند.. آن وقت آنها هم می‌فهمیدند که مدرسه رفتن چقدر سخت است و این قدر ایراد نمی‌گرفتند! (هدیه مصدری / 12 ساله)

خدایا مهدکودک از خانه ما آنقدر دور باشد که هر چه برویم، نرسیم. بعد برگردیم خانه با مامان و کیف چاشتم.. پاهای من یک دعا دارند آنها کفش پاشنه بلند تلق تلوقی (!) می‌خوان دعا می‌کنند بزرگ شوند که قدشان دراز شود! (باران خوارزمیان / 4 ساله)

خدایا! برام یک عروسک بده. خدایا! برای داداشم یک ماشین پلیس بده! (مریم علیزاده / 6 ساله)

 خدایا! می‌خورم بزرگ نمیشم! کمکم کن تا خیلی خیلی بزرگ شوم! (محمد حسین اوستادی / 7 ساله)

خدایا! من دعا می‌کنم که گاو باشم (!) و شیر بدهم تا از شیر، کره، پنیر و ماست برای خوراک مردم بسازم! (سالار یوسفی / 11 ساله)

من دعا می‌کنم که خودمان نه، همه مردم جهان در روز قیامت به بهشت بروند. (المیرا بدلی / 11 ساله)

خدای قشنگ سلام! خدایا چرا حیوانات درس نمی‌خواننداما ما باید هر روز درس بخوانیم؟ در سال جدید دعا می‌کنم آنها درس بخوانند و ما مثل آنها استراحت کنیم! (نیشتمان وازه / 10 ساله)

اگر دل درد گرفتیم نسل دکترها که آمپول می‌زنند منقرض شود تا هیچ دکتری نتواند به من آمپول بزند! (عاطفه صفری / 11 ساله)

خدای مهربان! من یک جفت کفش می‌خواهم بنفش باشد و موقع راه رفتن تق تق کند مرسی خدایا! (رویا میرزاده / 7 ساله)

خدایا! من یک دوستی دارم که پدرش کار نمی‌کند فقط می‌خوابد و همین طور تریاکی است! خدایا کمک کن که از این کار بدش دست بردارد. خدایا ظهور آقا امام زمان را زود عنایت فرما.. (لیلا احسانی فر / 11 ساله)

در یادداشت دبیر جشنواره در ابتدای کتاب نوشته شده:

"هزاران نفر برای باریدن باران دعا می‌کنند غافل از آنکه خداوند با کودکی است که چکمه‌هایش سوراخ است."


نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 89/3/5 توسط مایسا | نظر
این آپ برای اونهایی ادبیات رو دوست دارن
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،

و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،

و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،

و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.

آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،

بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.

 

برایت همچنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی،

از جمله دوستان بد و ناپایدار،

برخی نادوست، و برخی دوستدار

که دست کم یکی در میانشان

بی تردید مورد اعتمادت باشد.

و چون زندگی بدین گونه است،

برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی،

نه کم و نه زیاد، درست به اندازه،

تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد،

که دست کم یکی از آنها اعتراضش به حق باشد،

تا که زیاده به خودت غرّه نشوی.

و نیز آرزومندم مفیدِ فایده باشی

نه خیلی غیرضروری،

تا در لحظات سخت

وقتی دیگر چیزی باقی نمانده است

همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سرِ پا نگهدارد.

 

همچنین، برایت آرزومندم صبور باشی

نه با کسانی که اشتباهات کوچک میکنند

چون این کارِ ساده ای است،

بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر میکنند

و با کاربردِ درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.

و امیدوام اگر جوان که هستی

خیلی به تعجیل، رسیده نشوی

و اگر رسیده ای، به جوان نمائی اصرار نورزی

و اگر پیری، تسلیم ناامیدی نشوی

چرا که هر سنّی خوشی و ناخوشی خودش را دارد

و لازم است بگذاریم در ما جریان یابند.

  امیدوارم حیوانی را نوازش کنی

به پرنده ای دانه بدهی، و به آواز یک سَهره گوش کنی

وقتی که آوای سحرگاهیش را سر می دهد.

چرا که به این طریق

احساس زیبائی خواهی یافت، به رایگان.


امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بفشانی

هرچند خُرد بوده باشد

و با روئیدنش همراه شوی

تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد..

  بعلاوه، آرزومندم پول داشته باشی

زیرا در عمل به آن نیازمندی

و برای اینکه سالی یک بار

پولت را جلو رویت بگذاری و بگوئی: این مالِ من است.

فقط برای اینکه روشن کنی کدامتان اربابِ دیگری است!

و در پایان، اگر مرد باشی، آرزومندم زن خوبی داشته باشی

و اگر زنی، شوهر خوبی داشته باشی

که اگر فردا خسته باشید، یا پس فردا شادمان

باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

اگر همه ی اینها که گفتم فراهم شد

دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم.
 

 

 


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/3/3 توسط مایسا | نظر

راز اول:
‌تمامی آن‌چه به منظور خوشحالی و خوشبختی واقعی بدان نیاز داریم، در درون ماست.
راز دوم:
تصویر ذهنی درست از خود، ما را به حقیقت زندگی هدایت می‌کند. هر انسانی، یک تصویر ذهنی از خود دارد که من کیستم و چه می‌توانم انجام دهم. تصویر ذهنی هر انسانی، پایه‌ی اصلی شخصیت و رفتار‌های اوست. به‌عبارت دیگر، تصویر ذهنی ما از خود، نشانه‌ای از احساس فضیلت و بزرگی ماست و نشان‌می‌دهد که چه کارهایی از ما ساخته است‌ و چه کارهایی از ما ساخته نیست. انسان‌ها حقیقت زندگی را با تصویرهای ذهنی خود‌ می‌سازند. آری تصویر ذهنی زیبا از خود، موفقیت‌ها را می‌سازد و موفقیت‌ها، باعث بهتر شدن تصویر ذهنی انسان از خود می‌گردد. تصویر ذهنی ما از خودمان، نمادی از مجموعه‌ی باورهای ما در فضای زندگی است.
بقیه راز ها تو ادامه مطلب

ادامه مطلب...

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 89/3/3 توسط مایسا | نظر
?ادیسون در سنین پیری پس از کشف لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش که ساختمان بزرگی بود هزینه می کرد... این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل می گرفت تا آماده بهینه سازی و ورود به بازار شود.

در همین روزها بود که نیمه های شب از اداره آتش نشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش می سوزد و حقیقتا کاری از دست کسی بر نمی آید و تمام تلاش ماموان فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به سایر ساختمانها است! آنها تقاضا داشتند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود...

پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته می کند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خودش را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره می کند!!!
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او می اندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش بسر می برد.
ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سر شار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ می بینی چقدر زیباست؟!! رنگ آمیزی شعله ها را می بینی؟!! حیرت آور است!!! من فکر می کنم که آن شعله های بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را می دید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟!!
پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیت در آتش می سوزد و تو از زیبایی رنگ شعله ها صحبت می کنی؟!!!!!! چطور میتوانی؟! من تمام بدنم می لرزد و تو خونسرد نشسته ای؟!
پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمی آید. مامورین هم که تمام تلاششان را می کنند. در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظره ایست که دیگر تکرار نخواهد شد...! در مورد آزمایشگاه و باز سازی یا نو سازی آن فردا فکر می کنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعله های زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت!!
توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراع بشریت یعنی ضبط صدا را تقدیم جهانیان نمود.
آری او گرامافون را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد

نوشته شده در تاریخ یکشنبه 89/3/2 توسط مایسا | نظر

امروز ظهر شیطان را دیدم. نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت. گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند... 

شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟...

شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت:

آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که: همانا تو. پدر شیاطینی.


<      1   2   3