شعری از پروفسور هشترودی در مورد ریاضیات
منحنی قلب من، تابع ابروی توست
خط مجانب بر آن، کمند گیسوی توست حد رسیدن به تو، مبهم و بی انتهاست
بازه تعریف دل، در حرم کوی دوست چون به عدد یک تویی من همه صفرها
آن چه که معنی دهد قامت دلجوی توست پرتوی خورشید شد مشتق از آن روی تو
گرمی جان بخش او جزئی از آن خوی توست بی تو وجودم بود یک سری واگرا
ناحیه همگراش دایره روی توست (پروفسور هشترودی)